Wednesday, July 10, 2019


چالش های مدنی برای صلح در افغانستان

درک چالش های داخلی برای صلح یا حمایت از یک جنگ دامه دار!

مصطفی کمال، فعال مدنی و مدافع حقوق بشر

جنگ افغانستان وارد دوره حساسی شده است که در آن ایالات متحده به طور فعال به دنبال حل و فصل صلح با طالبان است و علیرغم این واقعیت، بدو
ن مشارکت کامل دولت افغانستان با طالبان در حال مذاکره است.
گزینه های آمریکا اکنون عبارتند از یافتن نوعی صلح، ترک کشور بدون هیچ گونه پیروزی یا امنیت، یا جنگ به طور نامحدود در کشوری که دولت مرکزی آن هیچ توانایی کوتاه مدت یا میان مدتی برای شکست دادن مخالفان خود ندارد، افغانستان بدون کمک های گسترده نظامی و غیر نظامی قادر به ایستادگی نیست
.

صلح یک گزینه بسیار نامشخص است هیچ توصیف رسمی از شرایط صلحی که دولت اکنون به دنبال مذاکره برای آن است وجود ندارد، اما گزارش‌های رسانه‌ها نشان می‌دهد که ممکن است در حال بررسی برداشتن کامل حمایت نظامی خود ظرف یک تا دو سال پس از آتش‌بس باشد و گزارش‌های دیگر نشان می‌دهد که این کشور در حال بررسی کاهش ۵۰ درصدی پرسونل نظامی ایالات متحده است، حتی اگر برای صلح مذاکره‌ی در بین نباشد.

تا اواخر ماه آگست ۲۰۱۹، طالبان به رد هرگونه مذاکره رسمی صلح با دولت افغانستان و فعالیت نظامی و اعمال خشونت آمیز آن در حین مذاکره با ایالات متحده ادامه دادند. گروه‌های تروریستی مانند داعش-خراسان و همچنین انشعاب‌های فراوان در دولت و ساختار سیاسی افغانستان به این تهدید می‌افزایند. طالبان به آتش بس های پیشنهادی توسط دولت هیچ توجه و علاقمندی نشان ندادند و هیچ تمایل آشکاری برای پذیرش صلح پایدار با هر شرایطی جز خود نشان نداده است. ممکن است طالبان مذاکرات صلح را ابزاری برای مذاکره در مورد خروج ایالات متحده و سایر نیروهای متحد و مقدمه ای برای صلحی بدانند که می توانند از آن برای به دست آوردن کنترول افغانستان استفاده کنند.

در عین حال، گزینه های دیگر بهتر نیستند منظور آنها فروپاشی تقریباً قطعی دولت افغانستان است، یا ادامه جنگ به طور نامحدود بدون هیچ چارچوب زمانی مشخص برای پیروزی و یا ظهور یک دولت که بتوانند به تنهایی بجنگد یا به عنوان یک دولت مدنی مؤثر عمل کند.

بیشتر تحلیل این سه گزینه بر شرایط احتمالی صلح، پیشرفت فوری در جنگ و یا انتخابات آینده افغانستان و مشکلات سیاسی فوری افغانستان متمرکز شده است. اینها همه موضوعات مهمی هستند، اما به مشکلات اساسی در نیروهای امنیتی افغانستان که توانایی های نظامی آن را برای مدت نامعلومی در آینده محدود می کند، یا به مقیاس مشکلات مدنی در افغانستان که باعث حکومت ناموفق افغانستان شده و آن را معادل یک کشور شکست خورده ساخته و آینده آن را در اجرای واقعی هرگونه صلح یا تلاش برای ادامه جنگ شکل خواهد داد.

بسیاری روندهای کنونی جنگ و میزان کنترول و نفوذ دولت افغانستان یا طالبان بر کشور بستگی دارد. اگر مذاکرات صلح منجر به خروج نیروهای ایالات متحده و حمایت قاطع شود، یا اگر ایالات متحده کاهش عمده نیروها را انجام دهد، تا چه حد نیروهای دولتی افغانستان می توانند به تنهایی بایستند.

با این حال، آنها به برخی از کل نیروی انسانی ارتش ایالات متحده وابسته نیستند. آنها به افزایش گسترده پشتیبانی هوایی جنگی ایالات متحده از سربازان افغان وابسته هستند - بخش عمده ای از آن ناشی از حمله از راه دور و سیستم های داعش و تحقیق است. در مورد حمایت مستقیم جنگ زمینی ایالات متحده از واحدهای زبده ارتش و پلیس افغانستان، و در مورد تغییرات در قطار و تلاش های کمکی که اکنون تا سطح واحد جنگی افغانستان یا کانک عمل می کند. این حمایت ایالات متحده است که برای بقای نیروهای افغان و دولت افغانستان - در صورت عدم دستیابی به صلح یا موفقیت آمیز بودن آن و اجرای صلح در صورت به چالش کشیده شدن توسط طالبان، حیاتی است.

جنگ و تهدید طالبان تنها نیمی از مشکلات افغانستان است. نیمه دوم شامل شکست عظیم آن در حکومت داری، در توسعه اقتصادی و اجتماعی، در مقابله با جمعیت به سرعت در حال رشد آن و در مواجهه با این واقعیت است که تا حد زیادی به یک «اقتصاد مواد مخدر» تبدیل شده است.

Sunday, February 3, 2019

 

نگرانی مدافعین حقوق بشر از مذاکرات با طالبان

مصطفی کمال، فعال مدنی و مدافع حقوق بشر

 در اوایل سال جاری، دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ اعلام کرد که چارچوبی برای توافق صلح با طالبان دارد که در نهایت منجر به خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو خواهد شد.

با این حال، رئیس‌جمهور افغانستان اشرف غنی، فعالان حقوق زنان، فعالان مدنی و مدافعین حقوق بشر از این بیم دارند که توافق به رهبری آمریکا منافع آنها را تضعیف کند و بعید است که طالبان در دراز مدت به آن پایبند باشند. اگرچه افغانستان در دو دهه گذشته پیشرفت هایی در زمی
نه حقوق بشر داشته است، اما هنوز یکی از خطرناک ترین مکان ها در جهان برای زنان است
. هیچکس مخالف گفتگوهای صلح نیست، اما این گفتگوها باید شامل زنان و رسیدگی به نقض حقوق بشر در گذشته باشد.

ما دستاوردهای زیادی در زمینه حقوق بشر داریم. اگر به وضعیت دهه ۱۹۹۰ در افغانستان نگاه کنیم، حقوق بشر همه، به ویژه زنان، نقض شده است. زنان اجازه رفتن به مکتب را نداشتند، زنان اجازه نداشتند در سرک ها گشت و گذار کنند یا به دکان ها بروند و قرص نانِ بخرند، زیرا باید یک مرد از خانواده همراه آنها بود و باید برقع (حجاب اسلامی) می پوشیدند. حیثیت و هویت زنان در کشور را نفی می کرد. این برای مردان نیز یکسان بود آنها باید عمامه (لُنگی یا دستار) می گذاشتند و بچه ها اجازه نداشتند با وسایل بازی هایی که موسیقی داشتند یا شبیه موجود زنده بودند بازی کنند، تصور کنید آنها اجازه نداشتند که گدی‌‌پران بازی کنند چون شبیه یک پرنده است.

بنابراین اگر آن را با امروز مقایسه کنید، حدود نه میلیون کودک دارید که به مکتب می روند، دختر و پسر - اگرچه دسترسی به آن به دلیل جنگ در برخی مناطق کشور و همچنین به دلیل فرهنگ جنگ، هنوز محدود است. نه تنها توسط طالبان بلکه قبل از طالبان، توسط مجاهدین و همچنین در زمان جنگ با دولت طرفدار روسیه بر کشور ما تحمیل شد. در طول درگیری‌ها، زنان بیشتر در معرض آزار و اذیت قرار می‌گیرند به ویژه در برابر آزار جنسی، بنابراین خانواده‌ها آنها را کنترول می‌کردند. گروه های سیاسی تحرک و حقوق زنان و آزادی بیان را کنترول می کردند. اکنون آزادی بیان و آزادی رسانه ها یکی از بزرگترین دستاوردهای این کشور است. اگر آن را با کشورهای همسایه مقایسه کنید، ما در این زمینه در صدر هستیم.

دولت بعد از طالبان که توسط رئیس جمهور کرزی اداره می شد، متعهد به حقوق بشر بود و البته مدافعان حقوق بشر نیز برای این کار مبارزه می کردند. کمیسیون حقوق بشر و دولت فعلی به این کار ادامه می دهد. البته مخالفان دولت افغانستان، مخالفان مسلح از آزادی بیان و آزادی رسانه ها در این کشور خرسند نیستند و همچنین برخی از گروه های مسلح غیرقانونی که با طالبان نیستند، آزادی رسانه ها و آزادی بیان را در مناطق مختلف کشور تحت فشار قرار می دهند.

تاریخ اخیر ۴۱ سال درگیری در افغانستان، نشان میدهد که عقب نشینی کامل، بدون توجه به شرایط موجود در افغانستان، یک شکست خواهد بود. این همان اتفاقی است که با خروج آمریکا از اتحاد جماهیر شوروی روی داد، خروج ناگهانی اوضاع را بدتر خواهد کرد. نیروهای آمریکایی و ناتو شرکای دولت افغانستان و مردم افغانستان هستند و این مشارکت باید بر اساس درک همه جانبه باشد.

در سال ۲۰۰۲ ما اردو (ارتش) نداشتیم، پولیس نداشتیم، ما سرویس های اطلاعاتی نداشتیم. افراد نظامی که به کابل آمدند به عنوان اردو و پولیس عمل می کردند. اکنون ما اردوی خود را ایجاد کرده ایم و آنها باید آموزش ببینند و حمایت شوند ما پولیس ملی خود را داریم ما سرویس اطلاعاتی بهتری داریم. باز هم تاکید می کنم که کامل نیست و آنها ممکن است بدون حمایت ناتو و ایالات متحده نتوانند ادامه دهند.

همه درگیری ها در سراسر جهان نیاز به مذاکره دارند، در این شکی نیست. در افغانستان رژیم‌ها آمدند و رفتند؛ متأسفانه با همه حمایت‌های جامعه جهانی ما هنوز هم درگیر هستیم. بنابراین یکی از راه های پایان دادن به مناقشه، مذاکره است. مذاکره نمی تواند بی قید و شرط باشد. اما اگر طالبان واقعاً روند دموکراتیکی را که ما در افغانستان داریم بپذیرند. همانطور که قبلاً اشاره کردم این روند کامل نیست، اما همچنان روندی است که مردم بهای آن را پرداخته اند. طالبان می توانند بیایند و در انتخابات شرکت کنند. بطور مثال در سال ۲۰۰۵، ملا متوکل وزیر امور خارجه و ملا قلم الدین معارف بود، کسانیکه مردم را در جاده ها لت و کوب میکردند و شلاق می زدند که چرا بدون محرم یا مرد بیرون آمدی یا چرا موهای بلندتری نداری و یا چرا ریش کوتاه داری. هر دوی آنها در انتخابات شرکت کردند و شکست خوردند پس این نشان دهنده تمایل مردم افغانستان است، اگر روند دموکراتیک را می پذیرند بگذارید بیایند.

اما، برای من، به عنوان یک فعال حقوق بشر، فکر می‌کنم که باید پاسخگو باشیم نباید عدالت را تضعیف کنیم. زیرا در قراردادهای قبلی از جمله توافق بن پاسخگویی را فراموش کردیم، عدالت را فراموش کردیم، قربانیان جنگ را فراموش کردیم. این بود که جنگ ادامه یافت و جنگ ادامه دارد.

این یک نگرانی است، زیرا یک بار دیگر ما پاسخگویی و عدالت را تضعیف می کنیم من انتقام را تبلیغ نمیکنم که آنها باید اعدام شوند یا غیره، اما باید میکانیزمی برای التیام زخم‌های قربانیان داشته باشیم. حداقل باید این افراد را به سمت عذرخواهی از مردم سوق داد. در جریان این درگیری ها صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند آنها غیرنظامی بودند، طرف مقابل هم البته افراد زیادی را از دست داد در این شکی نیست. اما باید سازوکاری داشته باشیم تا از تکرار انتقام، تکرار کشتار مردم و تکرار تلفات غیرنظامی در کشور بکاهیم.

من بسیار نگران هستم، زیرا مدام می گویند که مدافعین حقوق بشر نیز شامل خواهند شد، اما در تمام مذاکراتی که این روزها بین گروه های مختلف از جمله فرستاده ویژه ایالات متحده انجام صورت گرفت، هیچ فردی به عنوان فعال حقوق بشر وجود نداشت. دیروز یک جلسه بود که گلبدین حکمتیار در آن حضور داشت. یک سال پیش یا یک سال و نیم پیش، او با مردم افغانستان می‌جنگید و با آمریکا می‌جنگید، در این جلسه حضور داشت و فعالین حقوق بشر نبود.

مردم واقعاً نگران هستند، چون قبلاً تجربه مذاکرات را داشتند آنها بسیار نگران هستند و به همین دلیل است که ما می خواهیم مذاکرات باید فراگیر باشد و فعالان حقوق بشر و زنان باید بخش فعال کل مذاکرات باشند. دولت در برنامه ریزی افراد دارای معلولیت که صدها هزار معلول در این کشور به دلیل درگیری، به دلیل جنگ مداوم در کشور وجود دارد. این افراد حق دارند حرفی بزنند و حقشان باید در مذاکره شنیده شود.

حرف آخر این است که اگر در جریان مذاکرات حقوق بشر و حقوق زنان را تضعیف کنیم و به تبعیض بین افراد با عقاید یا قومیت‌های مختلف ادامه دهیم، این امر به درگیری دامن می‌زند، مطمئن باشید درگیری را پایان نمی دهد.