گام نخست به سوی صلح نسبی در افغانستان؛ توافق
صلح آمریکا و طالبان
مصطفی کمال
فعال
مدنی و مدافع حقوق بشر
آمریکا
و طالبان در نهایت در ۲۰
فبروری ۲۰۲۰ توافقنامهای را برای صلح دائمی در افغانستان امضا کردند. از دیدگاه آمریکا این توافق گام مهمی برای توقف
درگیری های جاری در این کشور است که در سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد. به رئیس جمهور آمریکا این یک چراغ امید برای
صلح دائمی است که مردم افغانستان نزدیک به ۲۰ سال منتظر آن بودند.
طالبان
نیز این توافقنامه صلح را به عنوان یک پیروزی در پایان جنگ طولانی جشن گرفته اند. با این حال، مردم افغانستان که از بازیگران
اصلی این توافقنامه هستند در داخل کشور نادیده گرفته شدهاند، همهی مردم در مورد
این روند صلح بسیار محتاط هستند.
در
این زمینه، توافق قطعاً یک لحظه تاریخی برای کشور و مردم است. با این حال، تصمیم گیری درباره موفقیت تلاش ها
برای حفظ صلح واقعی خیلی زود است.
رئیس
جمهور ترامپ گفته است که «کشورها باید از خودشان مراقبت کنند، ما
۲۰ سال است که در افغانستان بوده ایم و از کشور محافظت
می کنیم، اما ما نمی توانیم برای آینده در آنجا باشیم. در نهایت، آنها باید از خود محافظت کنند.» این اظهار نظر بدان معناست که هزینه
های اقتصادی و منابع انسانی کمپاین افغانستان برای دولت و مردم آمریکا بسیار سنگین
شده است. علاوه بر این واضح است که تمام تلاش
های کشور از سال ۲۰۰۱ تاکنون نتوانسته است قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی طالبان را
کاهش دهد. بنابراین آمریکا موظف است که طالبان را
به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در کشور بپذیرد. در متن توافقنامه، آمریکا تاکید می کند که این
توافق به معنای به رسمیت شناختن طالبان توسط ایالات متحده به عنوان یک کشور نیست. در عین حال، این توافق نشان می دهد که طالبان
یک بازیگر بین المللی مشروع است که می تواند با دیگر بازیگران بین المللی توافق
کند.
یکی
دیگر از دلایلی که آمریکا را به انجام این توافق تشویق می کند، افزایش تهدید داعش
در منطقه است. داعش در عراق و سوریه قدرت خود را از
دست داده است اما با حملات خونین در منطقه حضور دوباره آن احساس شد. از دیدگاه آمریکا، طالبان یک مخالف موثر در
برابر داعش است. ترامپ قبلاً این ایده را توضیح داده
بود: "نیروهای آمریکایی هزاران ستیزه جو را
در افغانستان می کشتند و اکنون زمان آن رسیده است که شخص دیگری این کار را انجام
دهد و آن طالبان خواهد بود."
ظرفیت
و قصد طالبان برای رویارویی با تهدید داعش موضوعی بسیار بحث برانگیز است. علاوه بر این، ظرفیت فرماندهی و کنترول شورای
کویته موسوم به شورای رهبری طالبان بر شبه نظامیان مشخص نیست. بنابراین، طالبان به عنوان یک بیمه نامه در
برابر داعش یک جایگزین خطرناک و مخاطره آمیز است.
باز
هم مشکل واقعی این است که چگونه طالبان در این جنگ ۲۰ ساله تغییر کرده است. علیرغم همهی مشکلات افغانستان مانند فساد، قوم
پرستی، دموکراسی حساس، جنگ قدرت و فقر
۲۰
سال گذشته دستاوردهایی در سراسر کشور به ویژه برای زنان به ارمغان آورده است. زنان افغانستان دقیقاً نگران این روند سریع
هستند. در سال ۱۹۹۶، طالبان زنان را از کار و
تحصیل منع کرد. علاوه بر این، ابتکارات بینالمللی برای توسعه حقوق دموکراتیک به مهار
نخبگان قدرت کمک کرده است.
ادغام
طالبان در این وضعیت جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور کار آسانی نخواهد بود.
افزون
بر این، تفسیر افراطی آنها از اسلام به مردم اجازه نمی دهد از آزادی های اجتماعی و
فرهنگی مانند رسانه های اجتماعی و موسیقی برخوردار شوند. اصلاحات قضایی در کشور نیز یکی دیگر از حوزه
های مشکل ساز است که با درک دینی طالبان از قوانین شریعت از بین می رود. ظرفیت نظامی طالبان و تعداد ستیزه جویان آن نیز
از نظر خلع سلاح، محدود سازی و روند ادغام مجدد یک مسئله بزرگ است که پیش شرط یک
زندگی اجتماعی صلح آمیز در کشور است.
دولت
افغانستان باید برای حدود ۶۰۰۰۰ جنگجوی طالبان فرصت های شغلی جایگزین ایجاد کند و
مهمتر از این دشواری، اگر طالبان این روند خلع سلاح و ادغام مجدد را بپذیرند مسئله
بزرگی است.
در
این زمینه، ظرفیت نیروهای امنیت ملی افغانستان برای انحصار استفاده مشروع از خشونت
برای تضمین ثبات و صلح برای همه طرف ها در کشور کافی نیست. به ویژه در مناطق روستایی، مشروعیت و ظرفیت
دولت موضوع مورد مناقشه است.
در
این شرایط کنترول شبهنظامیان طالبان در مناطق روستایی که حمایت مردم از دولت
افغانستان در سطح کافی وجود ندارد، بسیار دشوار است. بنابراین، باید انتظار داشت که درگیری بین طرف
های متخاصم مانند بقایای طالبان، نخبگان قدرت محلی و نیروهای دولتی در مناطق
روستایی ادامه یابد.
در ۲۰
سال گذشته، طالبان بیشتر تلاش های جنگی خود را از طریق پول مواد مخدر که از طریق
کشت خشخاش وارد می شود، تامین کرده اند.
آنچه
در مورد این توافقنامه صلح مشخص نیست این است که چگونه بر جنگ آمریکا علیه مواد
مخدر در افغانستان تأثیر خواهد گذاشت.
و
سپس مسئله پاکستان مطرح است.
عمران
خان نخست وزیر پاکستان از این توافقنامه صلح استقبال کرده است. با وجود این واکنش مثبت به این خبر، نقش
طالبان و نفوذ آن در پاکستان موضوعی است که بحث داغی دارد. این که آیا طالبان پاکستان را ترک خواهد کرد یا
اینکه پاکستان به حفظ منطقه امن برای طالبان، عمداً یا به دلیل ناتوانی دولت
پاکستان ادامه خواهد داد، یک سوال کلیدی است که بر سر این توافقنامه صلح آویزان
است.
حامیان
طالبان این توافق را به عنوان یک پیروزی جشن گرفتند و خواست فوری آنها آزادی اعضای
زندانی طالبان در زندان های افغانستان بود. سخنگوی طالبان گفته است که مبادله زندانیان یکی
از معدود نکات مهم مذاکرات بوده است.
اما
حکومت افغانستان در این مورد محتاط است.
از
سوی دیگر، اگر این تلاش ناموفق باشد، آزادی زندانیان یک دستاورد بزرگ برای طالبان
خواهد بود. بنابراین آزادی زندانیان در صورتی قابل
قبول است که بخشی از یک فرآیند جامع آشتی برنامه ریزی شده باشد. به عنوان بخشی از عادی سازی و ادغام مجدد، باید
یک انتخابات دموکراتیک در کشور برگزار شود که طالبان بتوانند در آن شرکت کنند. اگر در پایان این انتخابات، طالبان در آن
انتخابات پیروز شود، جامعه جهانی باید آنها را به عنوان یک بازیگر قانونی به رسمیت
بشناسد. این می تواند وضعیتی دراماتیک برای
جامعه بین المللی ایجاد کند که در سال ۱۹۹۶ از به رسمیت شناختن این جنبش به عنوان
یک دولت قانونی امتناع کردند.
حوادث
پایانی مانند حمله در کابل که ۳۲ نفر را قتل عام و ده ها نفر را زخمی کرد در ۶
مارچ نشان داد که برقراری صلح و رفاه در کشور چالش برانگیز است. داعش مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. با این حال، طالبان تنها در ۱۳ حوت سال روان ۴۳ حمله علیه نیروهای امنیتی افغان انجام دادند. علاوه بر این، نیروهای آمریکایی یک حمله هوایی
را به عنوان هشداری برای طالبان انجام دادند تا به شرایط صلح پایبند باشند. در ۶ مارچ، چند مقام دولتی اعلام کردند که
اطلاعات مشخصی وجود دارد که طالبان قصدی برای حفظ روند صلح ندارند
و این
تنها یک حرکت تاکتیکی برای ایجاد یک فضای سیاسی و امنیتی مناسب در
افغانستان برای درک اقتدار پس از خروج نیروهای ائتلاف بینالمللی است.
در
نهایت، در ماه مارچ ۲۰۲۰، اشرف غنی و عبدالله عبدالله، دو
شخصیت سیاسی رقیب ادعا کردند که هر دو در انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر پیروز شده
اند. آنها متعاقباً دو کابینه متفاوت تشکیل
دادند. این وضعیت دوگانگی بزرگی در اوضاع
سیاسی کشور ایجاد کرد. این وضعیت هنوز حل نشده است و در نتیجه
فضای منفی برای مذاکرات صلح ایجاد شده است.
با
توجه به همه این نگرانیها، مهم است که توافقنامه صلح اخیر بین آمریکا و طالبان را
تنها اولین قدم برای ایجاد صلح پایدار در کشور بدانیم.
این
توافق بین آمریکا و طالبان، دولت افغانستان و مردم افغانستان را نادیده می گیرد. در این اصطلاح ضمن مشروعیت بخشیدن به طالبان،
با منزوی ساختن طالبان از میز مذاکره، دولت افغانستان را مشروعیت زدایی می کند. توافق بین آمریکا و طالبان به عنوان پیش شرط
صلح در کشور تلقی می شود.
از
این حیث اولویت های مردم افغانستان و برداشت های آنان در پس زمینه باقی می ماند.
صلح
واقعی در کشور باید بین دولت افغانستان و طالبان باشد. ایالات متحده آمریکا و سایر بازیگران بینالمللی باید به عنوان میانجی یا تسهیل کننده
عمل کنند و منافع اقتصادی، اجتماعی و قضایی را برای افغان ها تضمین کنند. نه تنها مردم افغانستان، بلکه منطقه و جامعه
جهانی نیز به صلح واقعی نیاز دارند.
- این مقاله فقط دیدگاه نویسنده را نشان
میدهد -