Monday, November 16, 2015

خواست جوانان از رهبران حکومت وحدت ملی

شغل ایجاد کنید تا از فرار جوانان جلوگیری شود.
بشیراحمد ادیب  – کابل

ﺑﻴﺎﺩ ﺩاﺭﻡ  در ﺳﺎﻝ 1393  ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ مبارزات اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ریاست جمهوری، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺭا ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﻛﺸﻮﺭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﻬﺎﺩﻳﻨﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ اﺻﻞ ﺩﻣﻮﻛﺮاسی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎیی را اﻧﺠﺎﻡ ﺩاﺩﻧﺪ، اﻳﻨﻜﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺭاﺯی ﻫﺎی ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ و ﺗﻘﻠﺒﺎت  اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﻧﻲ، اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻛﺸﻮﺭ ﺭا ﺯﻳﺮ ﺳﻮاﻝ ﺑﺮﺩ. طبق آمارها  بیشتر از 60 فیصد اﺯ ﻧﻔﻮﺱ ﻛﺸﻮﺭ ﺭا ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻴﺪﻫند. ﺑﻨاً ﺟﻮاﻥ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺩﺭ ﺭاﺳﺘﺎی ﺗﻐﻴﺮ و ﺗﺤﻮﻝ ﻛﺸﻮﺭ ﺭﻭﻝ ﻣﻬﻢ و اﺭﺯﻧﺪﻩ ﺭا ﺑﺎﺯی  ﻛﻨند. در حالی که ﻧﻴﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ اﺯ ﺑﺪﻧﻪ ﻧﻔﻮﺱ ﻛﺸﻮﺭ ﺭا ﻫﻤﻴﻦ ﺩﺧﺘﺮاﻥ و ﭘﺴﺮاﻥ ﺟﻮاﻥ و ﺑﺎﺯﻭاﻥ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻴﺪﻫند، ﻭلی ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻫﺎی مبازرات اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺳﺮ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ همان ایجاد ﻭﺯاﺭتخانه ئی  ﺗﺤﺖ ﻧﺎﻡ ﻭﺯاﺭﺕ ﺟﻮاﻧﺎﻥ  بود. ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ  ﻳﻚ ﺳﺎﻝ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ اﺯ اﻳﺠﺎﺩ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﻠﻲ ﺳﭙﺮﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ اﻣﺎ ﺗﺎﺣﺎﻝ ﺧﺒﺮﻱ اﺯ ﻭﺯاﺭﺕ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ. اﺯ سوی هم  ﺳﻬﻢ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی ﻫﺎ ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺑﻮﺩﻩ  و  نمیتواند ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ گی ﺩﺭﺳﺖ اﺯ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺘﻮاﻧﺪ. ﻣﺎ  ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ خود ﺳﻪ طیف از جوانان را داریم؛ جوانان تحصیل کرده و مصروف کار در نهادهای دولتی، جوانان تحصیل کرده و لی بیکار و جوانان علاقمند به تحصیل، اما شرایط فراگیری تحصیل برای شان مساعد نیست.
در طیف اول، این جوانان در نهادهای دولتی ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺩاﺭﻧﺪ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﮔﻲ ﺩﺭﺳﺖ اﺯ ﺟﻮاﻧﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ. چون ﻣﺤﺎﻓﻆﻪ ﻛﺎﺭ و ﻭﻇﺎﻳﻒ خود را ﺩرﺳﺖ انجام نمیدهند.
در طیف دوم، ﺟﻮاﻧﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ انبوه اﺯ ﻣﺸﻜﻼﺕ و ﻧﺎ ﺑﺴﺎﻣﺎﻧﻲ ﻫﺎ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮدﻧﺪ، ﻭﻟﻲ اﻣﺮﻭﺯه ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﺣﺎﺿﺮ نیست که برای   ﺷﺎﻥ کار ﺑﺪﻫﻨﺪ و ﻧﻪ هم ﺻﺪاﻱ آنها را  ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ. بلاخره اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ سر ﺩﺭ ﮔﻤﻲ در میان این جوانان گردیده و  و ﺩﺭ نهایت ممکن وطن را ترک گویند.

طیف سوم،  ﺟﻮاﻧﺎن که علاقمند  فراگیری ﻋﻠﻢ و ﺩاﻧﺶ هستند، ولی ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﺸﻜﻼﺕ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺁﺭﺯﻭی ﻣﻘﺪﺱ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﻨﺪ. در حالت سردرگمی ممکن ﺑﻪ اﻧﺤﺮاﻓﺎﺕ ﺭﻭ ﻣﻴﺎﻭﺭﻧﺪ. بناً حکومت وحدت ملی باید برای این جوانان برنامه ریزی دقیق داشته باشند ﺻﺪا و خواسته های آنان گوش دهند. اﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺩﻳﮕﺮ معینیت جوانان اﺯ ﺣﺎﻝ و اﺣﻮاﻝ این جوانان نه تنها  ﺁﻛﺎﻫﻲ، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺎﺣﺎﻝ ﻛﺪاﻡ اﻗﺪام مثبت برای آنان انجام نداده است.
حکومت وحدت ملی باید بالای اشتغال زایی و پروژه های آموزشی برای جوانان سرمایه گذاری کنند تا از فرار جوانان  و پیوستن آنان به صفوف مخالفین حکومت جلوگیری گردد.
از سوی برای جوانان که مصروف کسب تحصیل اند و تا چند ماه یا چندسال بعد فارغ می شوند، مارکیت کار را در داخل و خارج کشور از طریق نهادهای سکتوری در بخش کاریابی جوانان فراهم سازد و این یک راه خوب برای جلو گیری از فرار مغز های تحصیل کرده  به خارج از کشور میباشد.
در اخیر خواست نسل جوان از رهبران حکومت وحدت ملی این است که به مساله اشتغال زایی و پروژه های آموزش توجه جدی نمایند و نگذارند که از انرژی نسل جوان کشور علیه سرزمین استفاده صورت بگیرد. اگر در این رابطه کار شود میتواند دوباره باور های از دست رفته جوانان را ترمیم کنیم.


Monday, November 9, 2015

سرنوشت نا معلوم


نقش جوانان در اصلاحات و حکومتداری خوب 
سید مصطفی سعیدی 
نویسنده, روزنامه نگار و استاد دانشگاه
درسیزده سال گذشته در پهلوی اینکه در عرصه های مختلف پیشرفت های چشمگیری داشتیم، اما عقب مانی های نیز در چند حوزه و به صورت جدی داشته ایم. بیکاری، اعتیاد، خشونت علیه زنان، ناامنی وازهمه بدتر فساد گسترده ی اداری ونیز نهادینه نشدن حکومت داری خوب در کشور نامبرد. مبارزه با فساد اداری وتقویت و ایجاد حکومت داری خوب از خواست های اساسی مردم ما به شمار میرود. بی کفایتی و موجودیت فساد اداری به صورت گسترده دربخش های عدلی و قضایی، ارگانهای عرضه کننده ی خدمات عامه، گمرکات، شهرداری ها، بخش های ترافیک و... آنقدرمردم را خسته ساخته است، که کاملآ باعث دلسردی مردم از نهادهای حکومتی گردیده است. حکومت وحدت ملی وقتی به کار آغازکرد که نیاز اساسی به اصلاحات جدی و گسترده در تمام بخشها و تقویت بخشیدن حکومت داری خوب احساس می شود. در این مقاله به محورهای اساسی اصلاحات وحکومتداری خوب به صورت کوتاه می پردازیم.

الف- اصلاحات: 
چنانچه قبلاً گفته شد اصلاحات به صورت جدی و گسترده از خواستهای اساسی مردم است، حکومت وحدت ملی که از آغاز کارش دست به یک سلسله اقدامات اصلاحی و ضد فساد اداری زد، بایستی این کار را جدی وهمه جانبه دنبال کند، اقدامات رییس جمهور غنی در برابر مفسدین کابل بانک ستودنی است ومردم انتظار دارند که این امر بازهم جدی ترپیگیری گردد.
طرح های پیشنهادی ما برای نهادینه ساختن اصلاحات جدی وگسترده درتمامی سطوح ولایه های نظام چنین خلاصه می شود:
1. تطبیق جدی وهمه جانبه ی قانون بالای همگان، که با تطبیق قانون اصلاحات را می توان به صورت درست به هدف رسانید.
2.  تامین وتعمیم عدالت اجتماعی، با تطبیق وتامین عدالت اجتماعی خوبتر می توانیم به اصلاحات دست یابیم.
عدالت ازجمله اصول و ارزش های دینی ما نیز به شمار می رود, وقتی عدالت نباشد، ظلم بالای مردم سایه می اندازد. گفته ی داریم که (با کفرملک بقا می داشته باشد، اما با ظلم نمی تواند ملک بقا کند) پس تامین عدالت باید در صدر پروسه ی اصلاحات قرار داشته باشد.
3. اصلاحات از بالا به پایین صورت گیرد. دیده می شود که وقتی یک مامور پایین رتبه چند هزار افغانی رشوت گرفته چندین ماه حبس شده و یا محکمه ی وی طول کشیده، اما وزیر یا زور داری اگر چند لک دالر را اختلاس کرده باشد، کسی گفته نمی تواند که جناب بالای چشم شما ابرو است. پس اصلاحات باید از بالا به پایین صورت گیرد.
4. اصلاحات نباید سطی باشد، بل بایستی به صورت ژرف وعمیق، علمی و دارای اهداف مشخص باشد.
5.  سپردن کار به اهل کار: حدیثی شریف داریم که گفته شده ( زمانیکه کارها به اهلش سپرده نشود، منتظر قیامت باشید) پس سپردن کارها به اهل آن ازجمله اصول اساسی و اولیه ی اصلاحات شمرده می شود. از اینروباید به صورت دقیق وبا دلسوزی تمام از سوی دولتمردان کارها به اهل آن سپرده شود.
6. نقش دادن به نهادهای مدنی: در پروسه ی اصلاحات دولت باید نهادهای مدنی را نیز شامل ساخته وشفافیت پروسه را تضمین نمایند. درصورتیکه نهادهای فعال مدنی از پروسه ی اصلاحات در کشورنظارت کنند، این ماموریت خوبتر و زودتر به هدف می رسد.
7. حمایت سیاسی: اگر پروسه و روند اصلاحات از حمایت قوی وهمه جانبه ی سیاسی دولت برخوردارنباشد، بعید خواهد بود که کشتی شکسته ی اصلاحات به ساحل امن اهداف عالی و بزرگ برسد. ازاینرو در قدم نخست دولتمردان باید عملآ ثابت سازند که از روند اصلاحات گسترده و سرنوشت سازبرای کشور ازهیچ نوع حمایت گسترده ی سیاسی دریغ نمی کنند.
8. زنده ساختن اصل مکافات ومجازات : در صورتیکه این اصل انسانی ودارای ارزش بلند جدی پنداشته نشود، اصلاحات وادعای آن در واقع مشت کوبیدن درتاریکی است، مجرم اگر مجازات وخدمتگاران اگر مکافات نشوند، گلیم اصلاحات را جمع باید کرد.


ب) حکومتداری خوب: 
در حکومتداری خوب هدف اساسی عرضه خدمات عامه به صورت مساویانه برای شهروندان و مبارزه ی جدی در برابرفساد وبی عدالتی است. ما سخت به حکومت شفاف و حسابده نیازداریم، برای رسیدن به بحث حکومتداری خوب این طرح را می توان جدی پنداشت. 
1.تقویت مشارکت مردم: اگر در تصمیم گیری های کلان مردم مشارکت داشته باشند وهر قدرشگاف وفاصله میان مردم و دولت کوتاه گردد، حکومتداری خوب به معنای واقعی آن تطبیق می گردد.
2.  آینده نگری و تعیین اهداف و دیده گاه های مشخص توام با استراتیژی ها و پالیسی های ملی در تمام سطوح وعرصه ها.
3.عدالت محوری: همانطوریکه تامین عدالت ازجلمه ی اصول اساسی اصلاحات است، ازجمله ی ارزش های کلان حکومتداری خوب به شمارمی رود، پس عدالت، عدالت و عدالت.
4. برابر با استندرد های جهانی: اصول و قاعده های حکومتداری خوب باید با استندرد های پذیرفته شده ی جهانی برابرباشد، تا بتوانیم به کاروان تمدن بشری زودتر برسیم. 
5. تعریف پدیده ها: در حکومتداری خوب نیاز است تا پدیده های محوری واساسی را تعریف نموده و حدود وثغور آنرا مشخص کنیم. پدیده های چون منافع ملی, دوست و دشمن، سیاست خارجی و... دقیقآ باید تعریف گردد.
6. تخصص گرایی :- از جلمه ی اصول کلیدی حکومتداری خوب، تخصص گرایی و ارزش قایل شدن به نیروی متخصص جامعه است، باید به آنها مجال داده شود تا در تصمیم گیری های کلیدی وسر نوشت ساز نقش جدی داشته باشند. متخصصان متعهد تنها می توانند که حکومتداری خوب و اصلاحات را رهبری کنند.
7. جوان گرایی : بالاتر از % 65 نفوس کشور را جوانان تشکیل می دهد، اگر اداره را جوان بسازیم, جوانان با تخصص، دانستن فن آوری نوین، انرژی و توانایی های بالقوه می توانند. روند اصلاحات وحکومتداری خوب راه خوبتر رهبری کنند.
8. شفافیت وحسابدهی: از اصول اساسی حکومتداری خوب شفافیت وحسابدهی است، هرقدرکارکردهای حکومت شفاف باشد و به هر پیمانه که حکومت به ملت حسابدهی درست نماید، به همان پیمانه حکومتداری خوب به کمترین وقت درکشور نهادینه شده و از حمایت ملت ومردم زودتر و قوی تر برخوردار می شود.
9. نظارت وارزیابی: اصول دیگر هم نظارت وارزیابی جدی از اعمال حکومت است، هرقدر به نهادهای آزاد ومستقل مانند نهادهای مدنی و رسانه ها مجال داده شود تا ناظر وارزیابی کننده ی کارکردهای حکومت باشند، عرضه ی خدمات بهتر و شفاف وهمگانی برای شهروندان قویتر می شود.
پس با راهکارهای هشتگانه ی ارایه شده دربخش اصلاحات و راهکار ها نه گانه ی ارایه شده در مورد حکومتداری خوب، باور ما اینست که حکومت وحدت ملی می تواند به دو بخش عمده ی یاد شده کارهای سودمندی را انجام داده و جلو چاق و فربه شدن فساد اداری و زیاد شدن فاصله میان دولت و مردم را بگیرد.


پس با راهکارهای هشتگانه ی ارایه شده دربخش اصلاحات و راهکار ها نه گانه ی ارایه شده در مورد حکومتداری خوب، باور ما اینست که حکومت وحدت ملی می تواند به دو بخش عمده ی یاد شده کارهای سودمندی را انجام داده و جلو چاق و فربه شدن فساد اداری و زیاد شدن فاصله میان دولت و مردم را بگیرد.

جوانان، فرار دسته‌جمعی، پیامد ها و راه‌های پیش‌گیری

جوانان، فرار دسته‌جمعی، پیامد ها و راه‌های پیش‌گیری
ضیا صدر- کابل
تحلیل وضعیت
بر اساس آمار و ارقام مختلف ارائه در روزهای اخیر، روزانه نزدیک به سه هزار تن از شهروندان بخصوص جوانان افغانستان را به مقصد کشورهای دیگر ترک می‌کنند. علاوه بر شهروندان که در داخل هستند، مهاجرین افغان مقیم ایران و پاکستان نیز این روزها راهی کشورهای اروپایی هستند و به نظر می‌رسد که از افغانستا
ن برای همیشه دل کنده‌اند. روند فرار شهروندان  به‌ خصوص جوانان به کشورهای دیگر ازجمله اروپا طی روزها و هفته‌های اخیر متأسفانه رو به افزایش می‌باشد که زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است. این تراژدی خطرناک که پیامدهای ناگواری برای کشور در پی خواهد داشت، طی ده سال گذشته بخصوص سال جاری روند رو به رشد داشته است و متأسفانه تعداد زیادی از شهروندان افغانستان در مسیر رسیدن به کشورهای دیگر، جان خود را ازدست‌داده‌اند.

فرار شهروندان به خارج از کشور تنها به جوانان بیکار و مأیوس از وضعیت جاری برنمی‌گردد، بلکه طبق آمارهای ارائه‌شده توسط پارلمان افغانستان، حتی کارمندان دولت، ورزشکاران، دیپلومات‌ها و... جزء افرادی هستند که به‌مجرد فراهم شدن فضای مناسب، فرار را برقرار ترجیح می‌دهند و در سفرهای رسمی تقاضای پناهندگی می‌کنند. گفته می‌شود بیش از چهل درصد سفرهای رسمی بدون بازگشت به افغانستان هست و کمتر از دو درصد مأموران دولت در خارج از کشور، پس از ختم مأموریت بازگشته‌اند.
ریشه فرار دسته‌جمعی
در میان عوامل و اسباب مهاجرت و فرار شهروندان از کشور، دو عامل کلیدی و اساسی به نظر می‌رسد:
1-       ناامیدی و سرخوردگی از اوضاع سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان عامل نخست و بنیادی این پدیده به‌حساب می‌رود.
2-       از سوی دیگر، افزایش آگاهی شهروندان از وضعیت و شرایط زندگی در کشورهای دیگر، باعث ترغیب و گسترش این روند شده است، که در این زمان ذوق زده‌گی و خوش‌باوری و نیز نگاه ساده‌انگارانه به مسئله فرار از کشور را می‌توان جای داد.
 گسترش روزافزون فساد، غیرقابل‌اعتماد بودن فضا و ثبات سیاسی کشور، وجود، استمرار و حتی گسترش تهدیدهای مختلف ازجمله عواملی هستند که مایه سرخوردگی و ناامیدی برای شهروندان شده است.
از سوی دیگر؛ در بیرون از افغانستان، وضعیت و شرایط بسیار متفاوت‌تری نسبت به افغانستان دارند؛ امنیت، اقتصاد، رفاه، خانه، فضای سبز، وسایل منظم و مدرن حمل‌ونقل، دانشگاه‌های پیشرفته، مقامات سیاسی مسئولیت‌پذیر و پاسخگو، پولیس پاک و قانون‌مدار، سیاست‌ها و استراتیژی‌های آینده‌نگرانه و جامع، نظام عدلی و قضای قابل‌اعتماد، رسانههای متعهد و شهروند‌مدار و...، که از طریق فیلم‌ها و نیز قاچاق بران انسان هرروز این‌ها تبلیغ میشود.
اما در افغانستان هیچ‌کدام از این موارد را با این شرایط، حتی نمیتوان با ذره‌بین هم پیدا کرد. در چنین فضای، طبیعی است جوانان گرایش به فرار از کشور پیدا می‌کنند و راه‌های سخت و خطرهای جدی را از سر ناگزیری می‌پذیرند.
پیامدهای ملی فرار شهروندان از کشور
1.      بحرانی‌تر شدن توسعه افغانستان: فرار شهروندان؛ یعنی تضعیف و نابودی تدریجی منابع انسانی؛ منابع که ستون فقرات و ماشین اصلی رشد و توسعه جامعه به‌حساب می‌روند. فرار انسان‌ها یعنی از دست رفتن نیروهای کار، تضعیف فکر و اندیشه در عرصه فرهنگ، کاهش و کمبود نیرو در تأمین امنیت و دفاع از کیان سرزمین و...، فرار جوانان یعنی فرار انرژی‌های پاک و قابل توسعه و ضامن آینده.
2.      افزایش ناامیدی در جامعه: پیامد روانی این پدیده برای کل جامعه نیز خطرناک است؛ این پدیده علاوه بر اینکه ذهن شهروندان را بیشتر درگیر مشکلات و چالش‌های بزرگ جامعه می‌کند؛ خود آن‌ها را نیز میان ماندن و رفتن متردد می‌سازد و یا لااقل ناامید در مورد بهبود یافتن وضعیت می‌سازد که کمترین پیامد آن کاهش مشارکت در امور جامعه به‌خصوص مسائل سیاسی میان شهروندان است.
3.      افزایش نارضایتی‌ها: اتفاق افتادن مکرر حوادث تلخ ازجمله زندانی شدن، غرق شدن و... در مسیر راه، بالاخره گریبانگیر دربارنشینان نیز خواهد شد و به موجی از اعتراض‌ها و انتقادها تبدیل‌شده و ممکن است حتی سرنوشت جامعه را دگرگون سازد.
4.      کاهش اعتماد جهان به ثبات و آینده افغانستان: استمرار و گسترش مهاجرت شهروندان افغانستان و دلایل و عواملی را که آن‌ها برای درخواست پذیرش و پناهندگی خویش عنوان می‌کنند، بالاخره ممکن است موجب تغییر نگرش کشورهای زیادی نسبت به سرنوشت و وضعیت افغانستان گردد و شاید کمترین پیامد آن، کاهش و یا قطع حمایت‌ها و کمک‌های این کشورها باشد.
دولت؛ ضرورت مسئولیت‌پذیری و برنامهریزی
چنانکه اشاره رفت مهم‌ترین عنصر فرار شهروندان به‌خصوص جوان، یاس و ناامیدی آنان نسبت به آینده افغانستان است؛ امری که ریشه در عملکردهای دولت افغانستان و نخبگان سیاسی دارد. با توجه به این امر، به نظر می‌رسد دولت مسئولیت دارد تا با برنامه‌ریزی در عرصه‌های ذیل مانع تداوم خروج شهروندان از کشور شود:
1. تحقق اصلاحات: فساد، انحصار و مافیای شدن تمام بخش‌های کشور به‌خصوص عرصه سیاسی و اقتصادی، عامل اصلی وضعیت اسفبار کنونی است و تا زمانی که این شرایط دگرگون نشود، هیچ راهی برای امیدوار ساختن مردم و ایجاد انگیزه در آن‌ها وجود ندارد.
2. تأمین امنیت و ثبات: به‌سختی می‌شود باور کرد که در پشت ناامنی‌های افغانستان بازی‌های مختلف دخیل نباشد به نظر می‌رسد که اراده بر توقف ناامنی شکل نگرفته، و هرچه می‌گذرد صلح یک امر دست نایافتنی‌تر می‌شود. همین باور امروز در میان غالب شهروندان وجود دارد و احساس می‌کنند این جنگ‌های زرگری به خاطر منافعی عده‌ی به راه انداخته‌شده و استمرار دارد و تا زمانی که به خاطر منافع ملت به پایان نرسد، افغانستان جای مناسبی برای زندگی نخواهد بود.
3. ایجاد امید و انگیزه: اقدامات صادقانه و یکپارچه دولت‌مردان در نشان دادن عزم و اراده‌شان برای تغییر وضعیت می‌تواند برای جوانان کشور ایجاد انگیزه کند و مانع فرار آن‌ها از کشور شود.
4. فراهم ساختن زمینه‌های کار: افغانستان کشوری است که زمینه ایجاد میلیون‌ها فرصتی شغلی را دارد و به‌راحتی می‌شود این کار را انجام داد؛ نه به سرمایه زیاد نیاز دارد و نه به خیلی چیزهای دیگر که مقامات اغلب برای توجیه کم‌کاری خویش عنوان می‌کنند؛ بلکه نیاز به یک مقدار اراده و یک جو صداقت دارد.
راه‌هایی جلوگیری از فرار
راه‌های مختلفی برای جلوگیری از فرار جوانان و سایر شهروندان کشور وجود دارد؛ تغییر فرهنگ پیرسالارانه، عملی کردن اصلاحات انسانی در ادارات، تقویت فضای خوش‌بینی و امیدوارکننده در کشور، فراهم کردن زمینه‌های اشتغال و تفریح و... بخشی از تدابیر کلیدی و فوری به‌حساب می‌روند که می‌توانند حداقل در کاهش چشم‌گیر فرار شهروندان و به‌خصوص جوانان مؤثر باشند:
1-      تغییر فرهنگ پیرسالارانه: فرهنگ جامعه افغانستان مبتنی بر پیرسالاری است و در فرهنگ اجتماعی ما جوانان جایگاهی بایسته خود را ندارند. نگاه ساده و کوتاه در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه افغانستان در ابعاد و گوشه‌های مختلف نشان می‌دهد که در تصمیم گیرهای خرد و کلان جوانان هیچ نقشی ندارند و این تعامل هم در سطح خانواده و هم در سطح جامعه کاملاً مسلط است. ضمن احترام و توصیه به پاسداری و حفظ احترام به بزرگان سنی و محاسن سفیدان، لازم است که به جوانان نیز نقش درخور اجتماعی داده شود و از نیروی جسمی و استعداد فکری این قشر در بهبود وضعیت کشور استفاده شود.
 فرهنگ پیر سالارانه حاکم، در ساختار سیاسی نیز عمیقاً اثر گذاشته است. رهبران سیاسی ما هرگز حاضر نیستند که حضور جوانان را در اریکه قدرت برتابند و یا به آنان مجال فعالیت و سیاست بدهند.
2-       اصلاحات انسانی در ادارات: یقیناً مشکلات مختلف جامعه ما ریشه در ناتوانی دولت در آوردن اصلاحات دارد. در دستگاه دولتی هنوز نبود افرا متخصص توام با توانایی های مدیریتی، تعهد ملی و سلامت اخلاقی  محسوس است. عملی کردن اصلاحات که رهبران حکومت کنونی شعار می‌دادند و به کار گماشتند نسل جوان تا حد زیادی سبب بهبود یافتن وضعیت کشور می‌گردد و به جوانان امید و اعتماد می‌بخشد. گسترش روزافزون بیکاری، فقر، ناامنی و... حاصل عملکرد حکومت گذشته و تا حدی به حکومت فعلی ربط می گیرد.
3-      مسئولان حکومتی به‌جای تقابل با یکدیگر، تعامل و همکاری داشته باشند و از قدرت‌طلبی بیش‌ازحد پرهیز کنند. تلاش صادقانه و مسئولیت پذیرانه آن‌ها سبب امیدواری و خوش‌بینی جامعه در عموم می‌گردد و به‌تدریج این وضعیت، فرار کتلوی جوانان را کاهش می‌دهد.
4-      اشتغال‌زایی: کار کردن و داشتن درآمد مالی جزء نیازهای اولیه هر انسان است و جزء اصلی وظایف دولت‌ها در قبال شهروندان به‌حساب می‌رود. بخش عمده‌ی جوانان ما به خاطر نداشتن کار و نبود فرصت اشتغال کشور را ترک می‌کنند و لازم است که دولت در ایجاد اشتغال و سرمایه‌گذاری در این قسمت تدابیر فوری و اساسی روی دست بگیرند. سران حکومت کنونی همانطوریکه در دوران انتخابات شعار ایجاد دو میلیون شغل را می‌دادند، باید به این تعهدات پایبند باشند.
5-      ایجاد بسترهای تفریح و استراحت: استراحت جسمی و دماغی جزء ضروریات حیاتی هر انسان و از شاخص‌های کیفیت زندگی است. جوانان افغانستان نیز مانند جوانان سایر کشورها نیازمند تفریح و استراحت هستند و مسئولیت دولت هست که بستر و شرایط تفریح و استراحت آنان را فراهم سازند. در افغانستان اماکن و تفریحگاه‌های طبیعی خوبی وجود دارد که عملاً نیاز به سرمایه‌گذاری مالی ندارد و دولت می‌تواند با اتخاذ تدابیر امنیتی، زمینه گشت‌وگذار و تفریح جوانان را در آنجا مساعد کند. ترویج فرهنگ تفریح در کشور هم باعث امتزاج فرهنگی مناطق و اقوام و قبایل مختلف می‌گردد و هم به‌نوعی رونق اقتصادی را به بار می‌آورد و از سوی هم، تا حدودی جوانان را از این حالت افسردگی اجتماعی و ناامیدی نجات می‌دهد.


پیام نخبگان برای جوانان

عبدالولی یوسفی، معاون فرهنگی در سازمان ملل متحد
در اوضاع بحرانی فعلی کشور،يک عده جوانان دستخوش يأس ونوميدی گرديده اند وپناه بردن به آغوش غرب رايگانه راه حل معضلات خود ميدانند، درين ميان موقف جوانان مخلص ومتعهد کاملاً روشن ومشخص است، آنان همه جريانات بحرانی فعلی را در کشورتحليل نموده. با اميد وباور به مستقبل وفردا های روشن،پيروزمندانه در مسير بلند بردن اگاهی گام های متين واستوار خود را بر ميدارند وبه پيش ميروند.
افغانستان در شرایط فعلی به جوانان مستعد و کارا ضرورت دارد، در وضعیت فعلی که تمام جوانان مستعد راهی دیار مهاجرت میباشد دیگر کسی نخواهد بود تا این کشور را از وضعیت بحران بیرون آورد.
تمام کشور های جهان از چنین حالت های بحرانی گذشته اند اما این جوانان بودند که کشورهایشان را نجات داده اند و به افتخارات بلند نایل آمده اند.
جوانا مستعد (رهبران آینده کشور) میتوانند برای سایر جوانان کشور خود زمینه ها و فرصت های آموزش، پرورش، مشارکت وهمکاری بین جوانان، آگاهی، آزادی های موجه و رقابت های سالم را مساعد و روحیۀ وطنپرستی را بین جوانان و دولت تقویت نمایند تا دولت به این نتیجه برسد که بالای جوانان سرمایه گذاری نماید و جوانان هم دوشادوش با بزرگان در راستایی بازسازی و تامین امنیت گام های موثر را بردارند .
با بلند بردن سطح ظرفیت های کاری سهم جوانان مسلکی و متخصص در امر بازسازی کشور باعث میشود که در آینده یک افغانستان رو به ترقی و انکشاف امیدوار باشیم بدون در نظر داشت نقش جوانان در کشور قادر نخواهد شد که وطن را به سوی ترقی وتعالی بکشاند..
اگر ما جوانان در شرایط فعلی که وطن ما قراردارد فریضه وجدانی خویش را ادا ننمایم نه تنها یک گناه بزرگ را در مقابل انسانیت،جامعه وسرزمین مقدس خویش مرتکب شده بلکه زیربنای آینده خویش را نیز ویران نموده ایم. پس لازم است که تمام جوانان کشورما که در فکر ترک این دیار میباشند مسولیت های فوق را با خردمندی مد نظر گرفته وانها را رعایت نماید تا در بطن جامعه از جایگاهی خاصی اجتماعی برخوردار گردند.


عزت الله اکبری، د ژورنالیزم او اړیکو کارپوه
که چیرته د هیواد دغه کړکیچن حالت ته و ګورو نو ځوانان هم ندی ملامت چی بهرنیو ملکونو ته ځی، ځکه دلته زمونږ حکومت هغه څه چی زمونږ د ټولنی وګړی ورته اړتیا لری لکه: امنیت، ښوونه او روزنه، کار او د ځوانانو د پرمختګ لپاره کومه لاسته راوړنه او امید واری نلری نو ځکه ډیری ځوانان له دی ملکه د تیښتی په حالت کی دی؛ ورځ تر بلی خپل
هیواد پریژدی او بهرنیو هیوادونو ته سفر کوی .
بل دا چی خلک نور د ملی وحدت په حکومت بی باوره شوی دی ځکه فساد په دی حکومت کی اوج ته رسیده لی دی کار اهل کار ته نه سپارل کیژی، ګاونډی هیوادونه زمونږ په جنګ ځپلی هیواد کی تر بل هر وخت ډیره لاس وهنه کوی او ځوانان هم دلته هیڅ د ځان د پرمختګ لپاره کومه لاره نه وینی، بهرنی هیوادونه هم کوښښ کوی چی زمونږ ځوانان جذب او یوه ښه کاری نیرو د خپل ځان لپاره جوړه کړی. هغه سرمایه چی دوی په دی څو کلونو کی لاس ته را وړی هغه هم په یوه بڼه نه په یوه بڼه له ځوانانو اخلی او په یوه ډیر بد حالت یی په قاچاقی بڼه له دی هیواد نه و باسی.


فاطمه غزال حبیب  مسوول برنامه های  مرکز فرهنگی و تعلیمی بریتانیا در کابل
جوانان باید عرض نمایم که نیروی تازه وارد در اجتماع هستند که توانایی ساختن اجتماع را با معیار های عالی دارا میباشند .در زندگی اگر همیشه بر یک مفکوره و راه پیش برویم هیچ وقت نمیتوانیم به جای برسیم چون قانون زندگی بر تغیر استوار هست. و تغیر زندگی و اجتماع را همین جوانان ایجاد میکنند
نقش جوانان همان تغیر مثبت میباشد که هر فامیل، هر جامعه و هر کشور ضرورت دارد. برای هر اجتماع بازوان توانا ضرورت میباشد و بازو های توانایی همه اجتماعات ملی و بین المللی همین نیروی تازه وارد اجتماع هستند .متاسفانه این حقیقت فرار از کشور را ما باید قبول کنیم چون تعداد زیادی از جوانان ما از افغانستان بیرون شدند مگر من کاملا مخالف بیرون شدن جوانان از کشور هستم. اگر فامیل ها به هر نحوی از کشور بیرون میشوند و جوانان هم از این قانون پیروی میکنند . پس بالاخره چه کسی باید این کشور را بسازند .گاهی بعضی متن ها در حد یک شعار دیده میشود مگر اگر در عمق او متن برویم در حقیقت یک راه جدید هست که به ما میآموزد .
من به این مصرع شعر کاملا باور دارم
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی بر خیزد - من اگر بر خیزم تو اگر بر خیزی همه برمی خیزند.
من من حیث یک فرد کوچک این اجتماع خواستم  را به دو بخش تقسیم می کنم : اول اینکه جوانان عزیز من ، نیروی قوی و ستون اساسی این اجتماع درد دیده لطفا بمانید و بسازید این کشور را. در این موقعیت حساس فرار و مهاجرت یک دلیل قانع کننده نیست .دوم : میخواهم التماس کنم که وقتی ما مسلمان ،افغان نامیده میشویم پس چرا ما میخواهیم خود مانرا جدا کنیم. بجای ضربه زدن به یکدیگر و آینده و بجا گذاشتن یک تاریخ خراب به آینده . کنار هم بمانیم و ورق پر افتخار را در کتاب تاریخ حفظ کنیم ، حس تحمل پذیری قوی را ایجاد کنیم و از خوشی و پیشرفت یکی خوشحال شویم.

فاروق جان منګل استاد پوهنځی ژوناليزم پوهنتون شيخ زايد

له هېواده د ځوانانو او په ځانګړي ډول د کدرونو، باتجربه او مسلکي کسانو تيښته خورا ناوړه عواقب ددې هېواد او وګړو لپاره لري. نږدې تيرو څلورو لسيزو کورنيو ناخوالو او جنګ جګړو له امله په زرګونو دکار خلک له هېواده د باندې پدې مصروف دي، چې پرديو ته هېوادونه جوړ کړي. اوس هم ورته حالت روان دی، پدې وطن کې پر ځوانانو کار شوی، د زده کړو زمينه ورته برابره شوې او کله، چې له دوی د ګټې اخيستنې وخت راځي دوی له هېواده تيښته کوي. اصلاً داچاره نه ددوی، نه ددوی د کورنۍ او نه هم ددې هېواد لپاره په ګټه ده.
وړانديز مې د يوه ځوان په حيث دادی، چې راځي ددې نسل ځوانان خپل ځانونه سپر کړو، قرباني ورکړو ، لوږه او تنده تيره کړو ترڅو دا هېواد مو د راتلونکو نسلونو لپاره ښيرازه کړو. له هېواده تيښته د هېوادنيو ستونزو، روان بحران او هر ډول مشکلاتو دحل لاره نه ده ، بلکې دا چاره مو نه يوازې دا چې ستونزې مو ناحله پاتې کوي بلکې په نړيواله کچه مو پرستيژ ، افغانيت ، حيثيت اوغيرت ته صدمه رسوي.



فاجعه فرار جوانان را جدی بگیرید

فرار و بی‌مهری  جوانان نسبت به آینده کشور بیش از هرزمانی دیگر افزایش یافته است. هزاران جوان درسال جاری افغانستان را برای رسیدن به کشورهای اروپایی و امریکایی تا اکنون ترک گفته  اند و این روند متاسفانه هنوز هم ادامه دارد. افغانستان کشوری است که بیشترین نیروی جوان را دارد و لی کم ترین استفاده از جوانان برای آبادانی کشور صورت می گیرد.
براساس گزارشها مشکلات اقتصادی، گسترش نا امنی و بیکاری ازجمله عوامل اساسی در فرار جوانان از کشور به شمار میروند. سرمایه گذاری  روی جوانان  میتواند زمینه توسعه اجتماعی واقتصادی را در کشور فراهم سازد.
­­اگر رهبران حکومت وحدت درقسمت کاریابی  ومشارکت جوانان گام های عملی را نبردارد ممکن این نیرو بجای توسعه  به بی ثباتی وناامنی  این کشور کمک  کند.
این درحالی است که  صندوق جمعیت سازمان ملل متحد درافغانستان قبلاً گفته بود که  ایجاد فرصت های  کاریابی  برای جوانان  همراه  با ادامه  خدمات صحی  وآموزشی باید دراولویت برنامه های دولت افغانستان  قرار گیرد.
با این حال براساس پالیسی ملی جوانان افغانستان تمام سکتورهای دولتی موظف اند که زمینه های کاریابی را برای جوانان فراهم سازد و باید این مساله به صورت جدی دنبال گردد.  
از سوی دیگر محمد اشرف غنی رئیس جمهور کشور در نخستین روزهای  کاری اش گفته بود که حکومت  افغانستان فراهم  ساختن زمینه کاریابی  برای جوانان  ر ا درخط مقدم برنامه های کاری اش  قرارداده است  و حکومت درنظر دارد  میان بخش های  سیاسی  واقتصادی  مناسباتی را ایجاد کند تا از امکانات  مالی  این دوبخش  برای بهبود زمینه کاری  جوانان  استفاده شود. اما حالا از عمر حکومتی وحدت ملی یک سال می گذرد.
تا اکنون جوانان افغانستان شاهد هیچ گونه برنامه عملی از سوی حکومت نبوده اند. هنوز جوانان نسبت به آینده کشور امیدوار اند و میگویند که تا دیر نشده رهبران حکومت وحدی ملی، چاره‌اندیشی اصولی و اجرای برنامه‌های ضربتی به‌منظور مهار بحران موجود و دمیدن روح امید برای جوانان، سیاست فرار به جلو را مانع شده  و طی اقدامات عاجل به گسترش امنیت، اجرای عدالت و اهتمام به مطالبه مردم روی‌آورند تا آثار ملموس امنیتی- اقتصادی در زندگی آحاد افغان‌ها داشته باشد.

 ما از همکاران بین‌المللی و نیز هواداران گفتمان آبادانی در جهان می‌خواهیم که حکومت افغانستان را در قسمت شغل زایی برای جوانان افغان همکاری نموده  و دستاوردهای داخلی و خارجی در افغانستان را نگذارند که این دولت به باد دهد.
اگر جامعه جهانی دست‌به‌کار نشود بدترین مصیبتی که ممکن است یک ملتی ببیند درراه است. دیگر هیچ‌کسی به این وطن امید نخواهد بست، هیچ مدل نظام و حکومتی قادر به اداره آینده این کشور نخواهد بود و درعین‌حال مردم به تمام مدل‌های نظام سیاسی فرهنگی در جهان بی باور خواهند ماند.
همه این امور باعث خواهد شد که افغانستان با قبول همه زحمات به کشورهای دیگر به‌ویژه اروپا پناه ببرند و این می‌تواند تبعات دیگری در آینده جهان و افغانستان داشته باشد.
جوانان حکومت  وحدت ملی  انتظار  دارند که به تعهدات خود درعرصه های مختلف  به خصوص  به جوانان  که بزرگترین  سرمایه کشور اند باید تلاش  های را برای  توقف  روند فرار جوانان و  وزمینه کاریابی مهیا سازد وسرمایه گذاری  بالای این نسل  میتواند امنیت  اجتماعی و  اقتصادی را ببار آورد و از فاجعه فرار جوانان کاسته شود.

 با برداشتن برنامه های زیربنای برای جوانان افغانستان از وسوسه فرار آنان به کشورهای اروپایی و امریکایی جلوگیری کرده و فضای کار را در کشور مساعد سازد.