Monday, November 9, 2015

جوانان، فرار دسته‌جمعی، پیامد ها و راه‌های پیش‌گیری

جوانان، فرار دسته‌جمعی، پیامد ها و راه‌های پیش‌گیری
ضیا صدر- کابل
تحلیل وضعیت
بر اساس آمار و ارقام مختلف ارائه در روزهای اخیر، روزانه نزدیک به سه هزار تن از شهروندان بخصوص جوانان افغانستان را به مقصد کشورهای دیگر ترک می‌کنند. علاوه بر شهروندان که در داخل هستند، مهاجرین افغان مقیم ایران و پاکستان نیز این روزها راهی کشورهای اروپایی هستند و به نظر می‌رسد که از افغانستا
ن برای همیشه دل کنده‌اند. روند فرار شهروندان  به‌ خصوص جوانان به کشورهای دیگر ازجمله اروپا طی روزها و هفته‌های اخیر متأسفانه رو به افزایش می‌باشد که زنگ خطر جدی را به صدا درآورده است. این تراژدی خطرناک که پیامدهای ناگواری برای کشور در پی خواهد داشت، طی ده سال گذشته بخصوص سال جاری روند رو به رشد داشته است و متأسفانه تعداد زیادی از شهروندان افغانستان در مسیر رسیدن به کشورهای دیگر، جان خود را ازدست‌داده‌اند.

فرار شهروندان به خارج از کشور تنها به جوانان بیکار و مأیوس از وضعیت جاری برنمی‌گردد، بلکه طبق آمارهای ارائه‌شده توسط پارلمان افغانستان، حتی کارمندان دولت، ورزشکاران، دیپلومات‌ها و... جزء افرادی هستند که به‌مجرد فراهم شدن فضای مناسب، فرار را برقرار ترجیح می‌دهند و در سفرهای رسمی تقاضای پناهندگی می‌کنند. گفته می‌شود بیش از چهل درصد سفرهای رسمی بدون بازگشت به افغانستان هست و کمتر از دو درصد مأموران دولت در خارج از کشور، پس از ختم مأموریت بازگشته‌اند.
ریشه فرار دسته‌جمعی
در میان عوامل و اسباب مهاجرت و فرار شهروندان از کشور، دو عامل کلیدی و اساسی به نظر می‌رسد:
1-       ناامیدی و سرخوردگی از اوضاع سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان عامل نخست و بنیادی این پدیده به‌حساب می‌رود.
2-       از سوی دیگر، افزایش آگاهی شهروندان از وضعیت و شرایط زندگی در کشورهای دیگر، باعث ترغیب و گسترش این روند شده است، که در این زمان ذوق زده‌گی و خوش‌باوری و نیز نگاه ساده‌انگارانه به مسئله فرار از کشور را می‌توان جای داد.
 گسترش روزافزون فساد، غیرقابل‌اعتماد بودن فضا و ثبات سیاسی کشور، وجود، استمرار و حتی گسترش تهدیدهای مختلف ازجمله عواملی هستند که مایه سرخوردگی و ناامیدی برای شهروندان شده است.
از سوی دیگر؛ در بیرون از افغانستان، وضعیت و شرایط بسیار متفاوت‌تری نسبت به افغانستان دارند؛ امنیت، اقتصاد، رفاه، خانه، فضای سبز، وسایل منظم و مدرن حمل‌ونقل، دانشگاه‌های پیشرفته، مقامات سیاسی مسئولیت‌پذیر و پاسخگو، پولیس پاک و قانون‌مدار، سیاست‌ها و استراتیژی‌های آینده‌نگرانه و جامع، نظام عدلی و قضای قابل‌اعتماد، رسانههای متعهد و شهروند‌مدار و...، که از طریق فیلم‌ها و نیز قاچاق بران انسان هرروز این‌ها تبلیغ میشود.
اما در افغانستان هیچ‌کدام از این موارد را با این شرایط، حتی نمیتوان با ذره‌بین هم پیدا کرد. در چنین فضای، طبیعی است جوانان گرایش به فرار از کشور پیدا می‌کنند و راه‌های سخت و خطرهای جدی را از سر ناگزیری می‌پذیرند.
پیامدهای ملی فرار شهروندان از کشور
1.      بحرانی‌تر شدن توسعه افغانستان: فرار شهروندان؛ یعنی تضعیف و نابودی تدریجی منابع انسانی؛ منابع که ستون فقرات و ماشین اصلی رشد و توسعه جامعه به‌حساب می‌روند. فرار انسان‌ها یعنی از دست رفتن نیروهای کار، تضعیف فکر و اندیشه در عرصه فرهنگ، کاهش و کمبود نیرو در تأمین امنیت و دفاع از کیان سرزمین و...، فرار جوانان یعنی فرار انرژی‌های پاک و قابل توسعه و ضامن آینده.
2.      افزایش ناامیدی در جامعه: پیامد روانی این پدیده برای کل جامعه نیز خطرناک است؛ این پدیده علاوه بر اینکه ذهن شهروندان را بیشتر درگیر مشکلات و چالش‌های بزرگ جامعه می‌کند؛ خود آن‌ها را نیز میان ماندن و رفتن متردد می‌سازد و یا لااقل ناامید در مورد بهبود یافتن وضعیت می‌سازد که کمترین پیامد آن کاهش مشارکت در امور جامعه به‌خصوص مسائل سیاسی میان شهروندان است.
3.      افزایش نارضایتی‌ها: اتفاق افتادن مکرر حوادث تلخ ازجمله زندانی شدن، غرق شدن و... در مسیر راه، بالاخره گریبانگیر دربارنشینان نیز خواهد شد و به موجی از اعتراض‌ها و انتقادها تبدیل‌شده و ممکن است حتی سرنوشت جامعه را دگرگون سازد.
4.      کاهش اعتماد جهان به ثبات و آینده افغانستان: استمرار و گسترش مهاجرت شهروندان افغانستان و دلایل و عواملی را که آن‌ها برای درخواست پذیرش و پناهندگی خویش عنوان می‌کنند، بالاخره ممکن است موجب تغییر نگرش کشورهای زیادی نسبت به سرنوشت و وضعیت افغانستان گردد و شاید کمترین پیامد آن، کاهش و یا قطع حمایت‌ها و کمک‌های این کشورها باشد.
دولت؛ ضرورت مسئولیت‌پذیری و برنامهریزی
چنانکه اشاره رفت مهم‌ترین عنصر فرار شهروندان به‌خصوص جوان، یاس و ناامیدی آنان نسبت به آینده افغانستان است؛ امری که ریشه در عملکردهای دولت افغانستان و نخبگان سیاسی دارد. با توجه به این امر، به نظر می‌رسد دولت مسئولیت دارد تا با برنامه‌ریزی در عرصه‌های ذیل مانع تداوم خروج شهروندان از کشور شود:
1. تحقق اصلاحات: فساد، انحصار و مافیای شدن تمام بخش‌های کشور به‌خصوص عرصه سیاسی و اقتصادی، عامل اصلی وضعیت اسفبار کنونی است و تا زمانی که این شرایط دگرگون نشود، هیچ راهی برای امیدوار ساختن مردم و ایجاد انگیزه در آن‌ها وجود ندارد.
2. تأمین امنیت و ثبات: به‌سختی می‌شود باور کرد که در پشت ناامنی‌های افغانستان بازی‌های مختلف دخیل نباشد به نظر می‌رسد که اراده بر توقف ناامنی شکل نگرفته، و هرچه می‌گذرد صلح یک امر دست نایافتنی‌تر می‌شود. همین باور امروز در میان غالب شهروندان وجود دارد و احساس می‌کنند این جنگ‌های زرگری به خاطر منافعی عده‌ی به راه انداخته‌شده و استمرار دارد و تا زمانی که به خاطر منافع ملت به پایان نرسد، افغانستان جای مناسبی برای زندگی نخواهد بود.
3. ایجاد امید و انگیزه: اقدامات صادقانه و یکپارچه دولت‌مردان در نشان دادن عزم و اراده‌شان برای تغییر وضعیت می‌تواند برای جوانان کشور ایجاد انگیزه کند و مانع فرار آن‌ها از کشور شود.
4. فراهم ساختن زمینه‌های کار: افغانستان کشوری است که زمینه ایجاد میلیون‌ها فرصتی شغلی را دارد و به‌راحتی می‌شود این کار را انجام داد؛ نه به سرمایه زیاد نیاز دارد و نه به خیلی چیزهای دیگر که مقامات اغلب برای توجیه کم‌کاری خویش عنوان می‌کنند؛ بلکه نیاز به یک مقدار اراده و یک جو صداقت دارد.
راه‌هایی جلوگیری از فرار
راه‌های مختلفی برای جلوگیری از فرار جوانان و سایر شهروندان کشور وجود دارد؛ تغییر فرهنگ پیرسالارانه، عملی کردن اصلاحات انسانی در ادارات، تقویت فضای خوش‌بینی و امیدوارکننده در کشور، فراهم کردن زمینه‌های اشتغال و تفریح و... بخشی از تدابیر کلیدی و فوری به‌حساب می‌روند که می‌توانند حداقل در کاهش چشم‌گیر فرار شهروندان و به‌خصوص جوانان مؤثر باشند:
1-      تغییر فرهنگ پیرسالارانه: فرهنگ جامعه افغانستان مبتنی بر پیرسالاری است و در فرهنگ اجتماعی ما جوانان جایگاهی بایسته خود را ندارند. نگاه ساده و کوتاه در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه افغانستان در ابعاد و گوشه‌های مختلف نشان می‌دهد که در تصمیم گیرهای خرد و کلان جوانان هیچ نقشی ندارند و این تعامل هم در سطح خانواده و هم در سطح جامعه کاملاً مسلط است. ضمن احترام و توصیه به پاسداری و حفظ احترام به بزرگان سنی و محاسن سفیدان، لازم است که به جوانان نیز نقش درخور اجتماعی داده شود و از نیروی جسمی و استعداد فکری این قشر در بهبود وضعیت کشور استفاده شود.
 فرهنگ پیر سالارانه حاکم، در ساختار سیاسی نیز عمیقاً اثر گذاشته است. رهبران سیاسی ما هرگز حاضر نیستند که حضور جوانان را در اریکه قدرت برتابند و یا به آنان مجال فعالیت و سیاست بدهند.
2-       اصلاحات انسانی در ادارات: یقیناً مشکلات مختلف جامعه ما ریشه در ناتوانی دولت در آوردن اصلاحات دارد. در دستگاه دولتی هنوز نبود افرا متخصص توام با توانایی های مدیریتی، تعهد ملی و سلامت اخلاقی  محسوس است. عملی کردن اصلاحات که رهبران حکومت کنونی شعار می‌دادند و به کار گماشتند نسل جوان تا حد زیادی سبب بهبود یافتن وضعیت کشور می‌گردد و به جوانان امید و اعتماد می‌بخشد. گسترش روزافزون بیکاری، فقر، ناامنی و... حاصل عملکرد حکومت گذشته و تا حدی به حکومت فعلی ربط می گیرد.
3-      مسئولان حکومتی به‌جای تقابل با یکدیگر، تعامل و همکاری داشته باشند و از قدرت‌طلبی بیش‌ازحد پرهیز کنند. تلاش صادقانه و مسئولیت پذیرانه آن‌ها سبب امیدواری و خوش‌بینی جامعه در عموم می‌گردد و به‌تدریج این وضعیت، فرار کتلوی جوانان را کاهش می‌دهد.
4-      اشتغال‌زایی: کار کردن و داشتن درآمد مالی جزء نیازهای اولیه هر انسان است و جزء اصلی وظایف دولت‌ها در قبال شهروندان به‌حساب می‌رود. بخش عمده‌ی جوانان ما به خاطر نداشتن کار و نبود فرصت اشتغال کشور را ترک می‌کنند و لازم است که دولت در ایجاد اشتغال و سرمایه‌گذاری در این قسمت تدابیر فوری و اساسی روی دست بگیرند. سران حکومت کنونی همانطوریکه در دوران انتخابات شعار ایجاد دو میلیون شغل را می‌دادند، باید به این تعهدات پایبند باشند.
5-      ایجاد بسترهای تفریح و استراحت: استراحت جسمی و دماغی جزء ضروریات حیاتی هر انسان و از شاخص‌های کیفیت زندگی است. جوانان افغانستان نیز مانند جوانان سایر کشورها نیازمند تفریح و استراحت هستند و مسئولیت دولت هست که بستر و شرایط تفریح و استراحت آنان را فراهم سازند. در افغانستان اماکن و تفریحگاه‌های طبیعی خوبی وجود دارد که عملاً نیاز به سرمایه‌گذاری مالی ندارد و دولت می‌تواند با اتخاذ تدابیر امنیتی، زمینه گشت‌وگذار و تفریح جوانان را در آنجا مساعد کند. ترویج فرهنگ تفریح در کشور هم باعث امتزاج فرهنگی مناطق و اقوام و قبایل مختلف می‌گردد و هم به‌نوعی رونق اقتصادی را به بار می‌آورد و از سوی هم، تا حدودی جوانان را از این حالت افسردگی اجتماعی و ناامیدی نجات می‌دهد.


No comments:

Post a Comment